محمدپارسای عزیزممحمدپارسای عزیزم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

بهانه زندگی مامان و بابا

محرم 95

پسر قشنگم یکشنبه با بابا رفتیم بیرون و هیئتا رو دیدیم. تو مریض شده بودی و زیاد سرحال نبودی. ولی وقتی رفتیم بیرون خیلی بهتر شدی. مامانت بمیره گلو درد داشتی و تب میکردی. تو حالت بدتر شد و نتونستیم دیگه بریم بیرون. ...
11 مهر 1395

چهارمین سالگرد عقد من و بابا

تا امروز 4 سال از با هم بودمان گذشته و من هروز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین زندگی را برایم بسازی . هر روز با شوق دیدنت چشم میگشایم و وقتی تو را در کنارم میبینم دوست دارم بارها و بارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده شکر کنم که چون تویی را به من هدیه داد.   سالروز آغاز با هم بودمان مبارک   اینم عکس میز شاممون   ...
24 شهريور 1395

واکسن یکسالگی

یکشنبه 27 ام رفتیم بهداشت اول رفتیم برای قد و وزن. وزنت 9700، قدت 80، دور سرت 47 بود. گفت که خداروشکر همه چیزت نرماله. بعدش رفتیم واکسنت و زدیم. به دست چپت زد قربونت برم فقط موقعی که واکسن و زد گریه کردی بعدش آروم شدی. ...
27 تير 1395

تولد یکسالگی پسرم

قشنگ ترین تصویر عمرم عکس نازنینی از نخستین دیدن توست خوش ترین آهنگ عمرم  یادگار دلنشین اولین خندیدن توست ... چه لطیف است حس آغازی دوباره ، و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس... و چه اندازه شیرین است امروز... روز میلاد... روز تو! روزی که تو آغاز شدی! پسر قشنگم تولدت مبارک. با تمام وجودم دوستت دارم. ...
25 تير 1395

تولد امیرعباس

یک روز قبل از تولد تو یعنی پنج شنبه تولد امیر عباس عزیز بود. عمه غزل و عمو محسن خیلی زحمت کشیدن دستشون درد نکنه. پسر مامان هم از اول تا آخر غریبی کرد و گریه کرد. یه دونه عکسم نتونستم ازت بندازم. فقط همین یه عکس و آروم بودی. ...
24 تير 1395