تولد بابا
پنج شنبه 28 آبان برای بابا تولد گرفتیم. پسر خوشگلم اصلا مامان و اذیت نکردی. مامان به همه کاراش رسید.
خاله فاطمه زنگ زد گفت که گوسفند کشتن و آبگوشت درست کردن. گفت باید شما هم بیاین. دیگه تند تند سفرمون و انداختیم و یه جشن کوچولو گرفتیم.
ساعت 9.30 رسیدیم خونه خاله فاطمه. دایی حسن و دایی صادق و خاله طاهره و خاله سیما هم اونجا بودن. اولش خیلی خوش گذشت ولی آخر شب خسته شده بودی و کلی گریه کردی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی