تولد مامان
جمعه 4 دی دایی جواد اینا و مامانی و بابایی از صبح اومدن خونمون. بعد از ظهر هم زنگ زدیم دایی صادق اینا هم اومدن. بابا هم دید که همه دور هم جمعیم برای من تولد گرفت. من که اصلا یادم نبود تولدمه. انقدر درگیر تو شدم که همه چی یادم میره. برای شام عمو حسن اینا رو هم گفتیم. خیلی خوش گذشت سورپرایز خوبی بود. دست عشقم درد نکنه خیلی زحمت کشید. با نهایت وجودم دوستتون دارم عشقای زندگی من.
دایی علی براش کار پیش اومد و نتونست بیاد دوشنبه اومد پیشمون. با دایی علی هم خیلی بهمون خوش گذشت.
این کیکم دایی علی برام گرفته بود. مرسی داداش گلم.
اینم عکسای تو با دایی علی. معلومه که خیلی دوسش داریا.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی