محمدپارسای عزیزممحمدپارسای عزیزم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

بهانه زندگی مامان و بابا

کارایی که در حال حاضر انجام میدی

1394/6/24 16:31
188 بازدید
اشتراک گذاری

دفیق یادم نمیاد از کی ولی در حال حاضر (24 شهریور) همه این کارارو انجام میدی.

وقتی باهات حرف می زنیم می خندی. بعضی اوقات با صدا می خندی. خیلی خوش خنده ای. دلم ضعف میره انقدر خوشکل می خندی.

وقتی باهات حرف می زنیم از خودت صدا در میاری انگار می خوای باهامون حرف بزنی. ذوق می کنی و جیغ می کشی بعد سرفت می گیره. الهی قربونت بره مامان.

وقتی داری شیر می خوری انگشت من و می گیری. موقعی هک که خوابت میاد دستت و میزاری روی چشمات تا بخوابی.

با کمک من می تونی روی پات وایسی. قدم برمی داری و از مامان بالا می ری.

وقتی سکسکت می گیره عصبانی می شی و جیغ می کشی. وقتی طولانی می شه گریت می گیره.

وقتی لباسات و عوض میکنم ذوق میکنی و کلی برام می خندی. بابا میگه میفهمی میخوایم بریم بیرون. میگه به مامانش رفته عشق بیرونه.

وقتی ذوق میکی جیغ میکش و تند تند دست و پا می زنی.

وقتی بهت قطره می دم زبونت و گوله میکنی. بعد که بهت میدم توی دهنت نگه میداری. چشات و می بندی و اوق می زنی بعد به بیرون فوت میکنی. خلاصه من و می کشی تا بهت قطره می دم.

وقتی دست می کشم روی صورتت آروم نگام میکنی و چشمات و با آرامش باز و بسته میکنی. محمدپارسای من خیلی چشمای قشنگی داری.

وقتی شیر می خوای باید سریع بهت شیر بدم وگرنه گریه میکنی و با حرص شیر می خوری.

اصلا دوست نداری چیزی روت باشه انقدر دست و پا می زنی تا از روت ردش کنی.

دستات و از بالای سرت  می بری سمت دهنت تا بخوریشون ولی نمی تونی و مچ دستت و یا لباست و میخوری.

وقتی عصبانی می شی موهات و می کشی و صورتت و چنگ میزنی.

قبلا وقتی دستات و می گرفتم تا کمر بلند می شدی ولی الان تنبل شدی و حتی سرتم بلند نمی کنی.

وقتی داری گریه میکنی می آیم سمتت آروم می شی و دست و پا می زنی و بهمون نگاه میکنی که بلندت کنیم.

باهات با پتو دالی بازی میکنم و تو کلی برام می خندی.

عاشق لوستر مامانی اینا هستی. کلی باهاش حرف میزنی و می خندی.

قبلا به سمت صدا برنمی گشتی فقط وقتی از کنارت رد می شدیم ردمون و دنبال میکردی ولی الان صدات که میکنیم به سمت صدا برمیگردی.

قبلا کلا شبا بیدار بودی و روزا می خوابیدی ولی الان روزا کلا بیداری و شبا میخوابی. انقدر بیدار میمونی که وقتی میخوابی باید به زور بیدارت کنم. هر کاری میکنم بیدار نمی شی پات و که قلقلک میدم گریه میکنی و یه ذره شیر می خوری دوباره می خوابی. تنظیم خوابت بهم ریخته.

پسندها (1)

نظرات (0)