محمدپارسای عزیزممحمدپارسای عزیزم، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه سن داره

بهانه زندگی مامان و بابا

قهقهه طولانی

1394/6/25 16:33
122 بازدید
اشتراک گذاری

چهارشنبه 25 شهریور دیدم واکسنت یه کوچولو ورم کرده و قرمزه. بابا شب کار بود خوابیده بود بیدارش کردم تا ببریمت بهداشت. وقتی بابا استارت ماشین و زد و حرکت کرد تو شروع کردی به خندیدن با صدای بلند. تا بهداشت همین جوری قهقهه می زدی. من و بابا ضعف کرده بودیم.همه حواسمون به تو بود.حیف که دوربین و نبرده بودیم. خیلی باحال بود کلی ذوق کردیم.بابا میگفت خوابم پرید یه دور دیگه بزنیم تا پسرم بازم برام بخنده. می خواست دوباره اون راه و بره که من گفتم نه خیلی گرمه مریض میشه. اومدیم خونه کنارت یه چند دقیقه دراز کشید تا بازم براش بخندی.

پسندها (1)

نظرات (0)