محمدپارسای عزیزممحمدپارسای عزیزم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

بهانه زندگی مامان و بابا

مامانجون از پیشمون رفت

1394/7/10 13:03
248 بازدید
اشتراک گذاری

مامانجون دوشنبه 6 مهر ما رو تنها گذاشت. من هنوز داغ باباجون و فراموش نکرده بودم. طاقت یه داغ دیگه رو نداشتم. من و خیلی زود تنها گذاشتن. من هنوز بهشون نیاز داشتم.

دلم براشون خیلی تنگه. خاطراتشون یادم میاد و بی اختیار اشکم میاد.

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان و بابایی دخمل بلا
18 مهر 94 19:58
از صمیم دلم بهت تسلیت میگم دوست خوبم ... خدا بیامرزدشون و صبر بهتون بده ...
مامان سمانه و بابا حسین
پاسخ
خیلی ممنونم عزیزم. خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه.
مامان حسام
22 مهر 94 21:16
خدا بیامرزه عزیزم روحشون شاد باشه خدا بهت صبر بده. نی نی گلت رو ببوس
مامان سمانه و بابا حسین
پاسخ
مرسی عزیزم. خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه.
مامان طیبه
3 آبان 94 23:12
سلام دوست گلم وقتی این پستت و خوندم اشکم دراومد بهت تسلیت میگم مادر یه فرشته روی زمینه که خدا خیلی زود اونا رو میبره. من بعد یکسال و 4 ماه هنوز تو شوکم باورم نمیشه مادرم نیست مطمئنم که جاشون تو بهشته ودعای خیرشون همیشه پشت سر شماست.
مامان سمانه و بابا حسین
پاسخ
سلام عزیزم مرسی از همدردیت. منم هنوز غم پدرم رو فراموش نکرده بودم که غم مادرم هم اضافه شد. خدا مادرت و بیامرزه. واقعا جاشون خیلی تو زندگیمون خالیه.